1 Kings 3:1-6

درخواست سليمان از خدا

(دوم تواريخ 1‏:2‏-13)

1سليمان با فرعون مصر پيمان دوستی بسته، دختر او را به همسری گرفت و به شهر داوود آورد تا بنای كاخ سلطنتی خود و نيز خانه خداوند و ديوار شهر اورشليم را تمام كند. 2در آن زمان، قوم اسرائيل به بالای تپه‌ها می‌رفتند و روی قربانگاه‌های آنجا قربانی می‌كردند، چون هنوز خانهٔ خداوند ساخته نشده بود. 3سليمان خداوند را دوست می‌داشت و مطابق دستورات پدر خود عمل می‌كرد ولی او هم به بالای تپه‌ها می‌رفت و در آنجا قربانی می‌كرد و بخور می‌سوزانيد.

4يكبار سليمان برای قربانی كردن به جبعون رفت. معروفترين قربانگاه در آنجا قرار داشت و او هزار گاو و گوسفند در آن محل قربانی كرد. 5آن شب در جبعون خداوند در عالم خواب به او ظاهر شد و فرمود: «از من چه می‌خواهی تا به تو بدهم؟»

6سليمان گفت: «تو به پدرم داوود بسيار محبت نشان دادی چون او نسبت به تو صادق و امين بود و قلب پاكی داشت. به او پسری بخشيدی كه امروز بر تختش نشسته است. با اين كار، لطف خود را در حق او كامل كردی!
Copyright information for PesPCB